English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
noviciate U مرحله تازه کاری
novitiate U مرحله تازه کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
cladding process U مرحله روکش کاری
puniness U تازه کاری جوانی کوچکی
creeps U مرحله به مرحله جلو رفتن
creep U مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
new blood <idiom> U جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
enactory U دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
leapfrogged U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
reforested U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforest U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
new coined U تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed U تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase U مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
scene U مرحله
phases U مرحله
rung U مرحله
grades U مرحله
stroke U مرحله
strokes U مرحله
stroking U مرحله
stepping U مرحله
stroked U مرحله
step U مرحله
scenes U مرحله
instar U مرحله
phase U مرحله
stages U مرحله
grade U مرحله
processes U مرحله
stage U مرحله
process U مرحله
phased U مرحله
creeping attack U تک مرحله به مرحله
phased attack U تک مرحله به مرحله
process U مرحله جریان
nth U در مرحله چند
stepping U مرحله رتبه
solidifying process U مرحله انجماد
staping U مرحله بندی
milestone U مرحله برجسته
an anxious time U مرحله پر اضطراب
step U مرحله پایه
stepping U مرحله پایه
primordium U مرحله نخست
power stroke U مرحله قدرت
recovery phase U مرحله شکوفائی
recovery phase U مرحله رونق
output stage U مرحله خروجی
phallic stage U مرحله التی
oral stage U مرحله دهانی
one step operation U عمل تک مرحله
step U مرحله رتبه
oedipal stage U مرحله ادیپی
milestones U مرحله برجسته
processes U مرحله جریان
propagation sequence U مرحله انتشار
point U جهت مرحله
stages U درجه مرحله
intake stroke U مرحله تنفس
home stretch U مرحله نهایی
intake stroke U مرحله مکش
inextremis U در اخرین مرحله
training cycle U مرحله اموزش
speed stage U مرحله سرعت
speed level U مرحله سرعت
initiation sequence U مرحله اغازی
phased U مرحله عملیات
job step U مرحله برنامه
induction stroke U مرحله تنفس
in the first instance U در مرحله اول
point U مرحله قله
phase U مرحله عملیات
differential stage U مرحله تفاضلی
developmental stage U مرحله پیشرفت
period U نوبت مرحله
periods U نوبت مرحله
developmental stage U مرحله تکوینی
genital phase U مرحله تناسلی
stage U درجه مرحله
execute phase U مرحله اجرا
in the egg U در مرحله نخستین
fission process U مرحله انشقاق
larval stage U مرحله کرمی
driver U مرحله تحریک
fetch phase U مرحله واکشی
modulator U مرحله تحمیل گر
imprimis U در مرحله نخست
assault phase U مرحله هجوم
termination stage U مرحله پایانی
termination phase U مرحله پایانی
anal stage U مرحله مقعدی
induction stroke U مرحله مکش
exhaust stroke U مرحله تخلیه
exhaust stroke U مرحله اگزوز
grade U مرحله گراد
grades U مرحله گراد
macro stage U مرحله کلان
buffer stage U مرحله میانگیر
phases U مرحله عملیات
latency U مرحله پنهانی
drivers U مرحله تحریک
fire for effect U مرحله تیر موثر
milestones U مرحله مهمی اززندگی
ticked U سخت ترین مرحله
stadiums U میدان ورزش مرحله
stadium U میدان ورزش مرحله
tick U سخت ترین مرحله
stadia U میدان ورزش مرحله
incipient U اولیه مرحله ابتدایی
ticks U سخت ترین مرحله
first audio stage U مرحله صوتی نخست
milestone U مرحله مهمی اززندگی
process U جریان عمل مرحله
entelechy U مرحله تشکیل وتحقق
stages U پرده گاه مرحله
processes U جریان عمل مرحله
stage U پرده گاه مرحله
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
preverbal phase U مرحله پیش کلامی
pettifog U از مرحله پرت کردن
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
ossification U مرحله تشکیل استخوان
diastolic phase U مرحله انبساطی قلب
qualifying U رسیدن به مرحله بعد
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
creeping barrage U سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
walk through U بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
declined U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
metoestrus U مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
declining U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
Not to know what one is talking about. U از موضوع ( مرحله )پرت بودن
phased conversion U تبدیل مرحله بندی شده
single stepping U در یک مرحله انجام دادن یا شدن
decline U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
embryos U گیاهک تخم مرحله بدوی
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
stages U مرحله دار شدن اشکوب
stage U مرحله دار شدن اشکوب
subcritical U زیر مرحله خطرناک وبحرانی
embryo U گیاهک تخم مرحله بدوی
phasing U مرحله بندی کردن عملیات
rate determining step U مرحله تعیین کننده سرعت
monestrous U دارای یک مرحله فحلیت درسال
modulated amplifier U مرحله فزون ساز تحمیلی
turning point U مرحله قاطع نقطه تحول
turning points U مرحله قاطع نقطه تحول
metestrus U مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
gastrula U مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
the next process is weaving U عمل یا مرحله بعداز بافتن است
systole U مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
stretch runner U تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
terminal phase U مرحله اخر مسیر حرکت موشک
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
reentry phase U مرحله دخول مجدد موشک درجو
tabula rasa U مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
job lot U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
prophase U مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
job lots U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
prisere U مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
idiolect U طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
driven U که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
cim U استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
to nip or crush in the bud U در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
generation U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generations U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
interrupts U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
phylesis U مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
interlace U روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
in love - engaged - married U عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
interrupting U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
disc U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com